English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6064 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
Other Matches
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
at first U در ابتدا
earliest U در ابتدا
early U در ابتدا
beginnings U ابتدا
beginning U ابتدا
at the outset U در ابتدا
at the start U در ابتدا
from scratch <idiom> U از ابتدا
outset U ابتدا
initio U در ابتدا
to start with U در ابتدا
de novo U از ابتدا
religious tenets U عقاید مذهبی
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
inquisitor U مفتش عقاید
inquisitors U مفتش عقاید
censorship U سانسور عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
dogma U اصول عقاید
mendelism U عقاید مندل
dogmas U اصول عقاید
nihilism U عقاید نهیلیستی
initials U اولین یا در ابتدا
initialling U اولین یا در ابتدا
initialled U اولین یا در ابتدا
initialing U اولین یا در ابتدا
initialed U اولین یا در ابتدا
initial U اولین یا در ابتدا
uppermost U از اغاز از ابتدا
fascism U اصول عقاید فاشیست
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
sounding board U عامل انتشار عقاید
soundboard U عامل انتشار عقاید
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
neologize U دارای عقاید نوین
rationale U توضیح اصول عقاید
medievalism U عقاید قرون وسطایی
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
leninism U عقاید اشتراکی لنین
redo U شروع مجدد از ابتدا
redone U شروع مجدد از ابتدا
redid U شروع مجدد از ابتدا
redoing U شروع مجدد از ابتدا
redoes U شروع مجدد از ابتدا
originally U دراغاز کار در ابتدا
start U آغاز [ابتدا] [شروع]
preset U تنظیم چیزی در ابتدا
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
stacked U آدرس ابتدا پایانه پشته
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
stack U آدرس ابتدا پایانه پشته
stacks U آدرس ابتدا پایانه پشته
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundaries U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
colloquies U گفتگو
parle U گفتگو
negotiation U گفتگو
conversations U گفتگو
colloquy U گفتگو
negotiations U گفتگو
negotiations U گفتگو ها
chitchat U گفتگو
dialog U گفتگو
negotiation U گفتگو ها
conversation U گفتگو
tractarian U گفتگو
talked U گفتگو
talks U گفتگو
discussions U گفتگو
discussion U گفتگو
converse U گفتگو
conversed U گفتگو
converses U گفتگو
parlance U گفتگو
talk U گفتگو
chit-chat U گفتگو
conversing U گفتگو
indisputable U بی گفتگو
chit chat U گفتگو
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
flash in the pan <idiom> U ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
intertalk U گفتگو کردن
interlocutress U طرف گفتگو
discuss U گفتگو کردن
debate U گفتگو کردن
discussion U گفتگو منافره
discussions U گفتگو منافره
to talk [to] U گفتگو کردن [با]
dialogues U گفتگو صحبت
dialogue U گفتگو صحبت
debatable U قابل گفتگو
negotiated U گفتگو کردن
negotiate U گفتگو کردن
out of one's shell <idiom> U گفتگو دوستانه
to make overtures U گفتگو اغازکردن
conference U گفتگو مذاکره
conferences U گفتگو مذاکره
tractate U بحث گفتگو
negotiates U گفتگو کردن
speak U گفتگو کردن
speaks U گفتگو کردن
negotiating U گفتگو کردن
monology U گفتگو باخود
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
braininess U فکری
irreflection U بی فکری
reflectional U فکری
incogitance U بی فکری
cerebral U فکری
mental U فکری
intellectuals U فکری
conceptual U فکری
excogitative U فکری
inconsiderateness U بی فکری
incogitancy U بی فکری
intellectual U فکری
notional U فکری
to toughen one's tone U در گفتگو سخت شدن
soliloquize U باخود گفتگو کردن
upsetting conversation U گفتگو ناراحت کننده
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
nuncupative will U وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
sentience U زندگی فکری
prudery U کوته فکری
visualization U تجسم فکری
infantilism of thought U کوته فکری
insularism U کوته فکری
ideological war U جنگ فکری
intellectual capital U سرمایه فکری
narrow minddedness U کوتع فکری
provinciality U کوته فکری
perspicuity U روش فکری
obsessive rumination U نشخوار فکری
mental work U کار فکری
reflective U فکری بازتابی
notion U ادراک فکری
dyslogia U گفتارپریشی فکری
captivity U گفتاری فکری
provincialism U کوته فکری
enlightenment U روشن فکری
obsession U وسواس فکری
perspective U جنبه فکری
brain work U کار فکری
obsessions U وسواس فکری
caprice U تمایل فکری
caprices U تمایل فکری
indoctrination U تلقین فکری
mechanical U غیر فکری
ideo motor U فکری- حرکتی
heartsease U اسایش فکری
head work U کار فکری
notions U ادراک فکری
ideational shield U سپر فکری
perspectives U جنبه فکری
fanaticism U کوته فکری
miming U تقلید نمایش بدون گفتگو
mimed U تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald U گفتگو درباره وضع کسب
mimes U تقلید نمایش بدون گفتگو
Recent search history Forum search
2New Format
1The more you care
1nonconversation
1get the right people to the table
1Gridlocked
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com